صنعت ابریشم بافی در ایران

صنعت ابریشم بافی در ایران نیز از سابقه طولانی برخوردار است و آثار بدست آمده از حفاریهای تپه‌های مارلیک و چراغعلی این ادعا را تأیید می‌نماید. پارچه‌های ابریشمی با تارهای طلا و نقره در شوشتر، شیراز، فسا، اصفهان بافته می‌شدند و از جمله مراکز ابریشم بافی ایران مناطق رامیان، مینودشت و ترکمن صحرا در استان گلستان و روستای زاوین، کلات نادری، راز، جرگلان، مانه و سملقان در استان خراسان را می‌توان نام برد.
مواداولیه:  نخ چله که از پیله‌های ابریشم تهیه می‌کنند، نخ‌های طلایی و نقره‌ای رنگ که جهت تزئین در بعضی از مناطق استفاده می‌شود، نخ دوک خیاطی که برای بافت پارچه‌های با مرغوبیت کمتر به عنوان تار استفاده می‌شود و رنگ (شامل رنگ‌های طبیعی) است.
ابزار: دستگاه ابریشم بافی شامل: نورد، نورد گردان،  پایه،  شانه، قرقره، پدال همچنین سایرا بزار شامل : ماکو،  ماسوره  کوچک،  ماسوره بزرگ، گورد است.
بافت پارجه‌های ابریشمی: بافت پارچه‌های ابریشمی دارای 3 مرحله. چله کشی، - آماده سازی دار - بافت می‌باشد.
چله کشی : برای چله کشی در بافت پارچه‌های ابریشمی از روش چله دوانی استفاده می‌شود به این طریق که به تعداد مورد نیاز پایه‌های چوبی در زمین  نصب می‌کنند فاصله بین هر دو میله 20 سانتیمتر در 5/1 متر است نخ‌های ابریشمی رنگین را با هم کشیده و به ترتیب از میله اول پیچیدن را آغاز می‌کنند (این عمل را آنقدر ادامه می‌دهند تا تعداد تارهای آن ها به 80 تار برسد در ابریشم بافی هر 80 تار یک چله به حساب می‌آید و برای بافت از 10 چله استفاده می‌کنند در پایان کار تارها را به صورت یک کلاف بزرگ  جمع آوری کرده و به روی دستگاه ابریشم بافی سوار می‌نمایند. ) سپس تارهای ابریشم گلوله شده را بین نخ‌های پنبه‌ای که به دورنی متصل است عبور می‌دهند.
آماده سازی: پس از این که تارها طبق نقشه طراحی شده از گورد و شانه عبور کرد انتهای تارها به نورد، چوب گردی که به دار سوار است متصل می‌شود. این کار باید محکم انجام شود زیرا به هنگام بافت پارچه به دور نورد پیچیده می‌شود این کار بوسیله نورد گردان که در بخش انتهایی نورد فرو رفته است انجام  می‌گیرد. تارهای ابریشم را به صورت ضرب دری از بین نخ‌های پنبه‌ای رد می‌نمایند.
پس از آماده شدن دستگاه، بافنده به روی صندلی دستگاه نشسته و پاهای خود را روی پدال قرار می‌دهد. پدال بوسیله دو نخ پنبه‌ای به گورد و تارهای عبوری از آن، به قرقره متصل است. بافنده ابتدا با پای راست بر پدال فشار وارد می‌کند این کار باعث می‌شود هر بار یکی از نی‌های گورد بالا رفته و نخ‌های متصل به خود را نیز بالا بکشد که این کار موجب باز شدن تارها از هم می‌شود و راه را برای عبورآن باز می‌کند پس از باز شدن تارها پود ابریشم که برماسوره پیچیده و درماکو قرار گرفته از بین تارها عبور می‌کند. بعد از عبور ماکو با پای چپ بر پدال فشار آورده جهت تارها عوض می‌شود پس از این کار با شانه محکم روی پود کوبیده می‌شود یک بار دیگر روی پدال فشار آورده و پس از باز شدن تارها ماکو را از آن عبور می‌دهند به این ترتیب با تکرار این مرحله طرح یا نقش خاصی که از قبل طراحی شده بافته می‌شود.در ضمن انواع تولیدات ابریشم مانند: چادر شب، انواع دستمال، انواع روسری، انواع نوار می‌باشد

جشن یلدا و عادات مرسوم در ایران

ایرانیان نزدیک به چند هزار سال است که شب یلدا آخرین شب پاییز را که درازترین و تاریکترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار می‌مانند و در کنار یکدیگر خود را سرگرم می‌دارند تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی روحیهٔ آنان را تضعیف نکند و با به روشنایی گراییدن آسمان به رخت خواب روند و لختی بیاسایند.

در آیین کهن، بنابر یک سنت دیرینه آیین مهر شاهان ایرانی در روز اول دی‌ماه تاج و تخت شاهی را بر زمین می‌گذاشتند و با جامه‌ای سپید به صحرا می‌رفتند و بر فرشی سپید می‌نشستند. دربان‌ها و نگهبانان کاخ شاهی و همهٔ برده‌ها و خدمت‌کاران در سطح شهر آزاد شده و به‌سان دیگران زندگی می‌کردند. رئیس و مرئوس، پادشاه و مردم عادی همگی یکسان بودند. البته درستی این امر تایید نشده و شاید افسانه‌ای بیش نباشد. ایرانیان در این شب باقی‌مانده میوه‌هایی را که انبار کرده بودند به همراه خشکبار و تنقلات می‌خوردند و دور هم گرد هیزم افروخته می‌نشستند تا سپیده دم بشارت روشنایی دهد زیرا به زعم آنان در این شب تاریکی و سیاهی در اوج خود است. جشن یلدا در ایران امروز نیز با گرد هم آمدن و شب‌نشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار می‌شود.متل گویی که نوعی شعرخوانی و داستان‌خوانی است در قدیم اجرا می‌شده‌است به این صورت که خانواده‌ها در این شب گرد می‌آمدند و پیرترها برای همه قصه تعریف می‌کردند. آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه‌های گوناگون است که همه جنبهٔ نمادی دارند و نشانهٔ برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند، این میوه‌ها که اغلب دانه‌های زیادی دارند، نوعی جادوی سرایتی محسوب می‌شوند که انسان‌ها با توسل به برکت‌خیزی و پردانه بودن آنها، خودشان را نیز مانند آنها برکت‌آور می‌کنند و نیروی باروی را در خویش افزایش می‌دهند و همچنین انار و هندوانه با رنگ سرخشان نمایندگانی از خورشید در شب به‌شمار می‌روند. در این شب هم مثل جشن تیرگان فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پُری آن،آینده گویی می‌کنند.